نوشتههای جدید

آبان ۳, ۱۴۰۰
امروز را هم که اینجا دارم مینویسم از نظر انسانها و قوانین بعد سوم تلف کردم. آنطور که برنامهریزی کردم روز پیش نرفت؛ نشد که بشود. […]
مرداد ۲۶, ۱۴۰۰
آنقدر زندگی با سرعت بالایی پیش میرود که گاهی فکر میکنیم برای رسیدن و همقدم شدن با آن چه کاری میتوانیم انجام دهیم. اصلا کار درستی […]
مرداد ۲, ۱۴۰۰
صدای کسی از پشت در اتاقم شنیده میشود. گوش میشوم که ببینم چه چیزی میتوانم از حرفهایش پیدا کنم و سوژه نوشتن کنم. در هر جملهاش […]
تیر ۵, ۱۴۰۰
به وقت خواب و لالایی و قصه پدرانگیاش باران را با موهام گیس، خیس میبافد؛ زیتون را از نوک کبوتر مانده در درگاه خورشید میگیرد و […]
خرداد ۲۹, ۱۴۰۰
چند وقت پیش داشتم توی گوگل پرسه میزدم که به یک عبارت برخوردم؛ حمام جنگل. بیشتر که در موردش خواندم راغب شدم تجربهاش کنم و بعد […]
خرداد ۲۲, ۱۴۰۰
چه بازی ترسناکی.. نه؛ چه بازی عجیبی.. نه؛ چه بازی دوستداشتنی! آخرش کدام شد؟! به یک بازی دعوت شدهایم. اول کار وقتی بلدِ بازی نیستیم و […]
اردیبهشت ۲۱, ۱۴۰۰
وقتی اسم مراقبه میآید در ذهن ما اغلب یک وضعیت خاص به تصویر کشیده میشود؛ پاهایی که بر روی یکدیگر جمع شدهاند، در حالی که انگشتان […]
اردیبهشت ۹, ۱۴۰۰
ماشین تحلیلم همیشه روشن است؛ یعنی باید روشن باشد تا قبل از گیرکردن در منگنههای زندگی آلارم بدهد. درست عین ماشین تحریر پشت هم جمله تایپ […]
فروردین ۲۳, ۱۴۰۰
اگر کلاس یوگا رفته باشید این کلمه را شنیدهاید، یا ممکن است در فیلمهای هندی دیده و شنیده باشید: ناماسته یا نمسته Namasté (nah-mah-stay). این کلمه […]