نوشتههای جدید

مهر ۲۲, ۱۳۹۸
نسیم دست بر گردن دخترک چشم سیاه انداخته این روزها یار غار شدهاند در گوشش نجوا میکند و بعد با صدای بلند میخندد صدایش گوش لحظه […]
مهر ۱۶, ۱۳۹۸
نامه اول طاها جان قد کشیدای و بزرگ شده ای، دندانهای موشی ات را کشیده اند تا دندان های دائمی ات سربیرون بیاورند، امسال به مدرسه […]
مهر ۱۵, ۱۳۹۸
میچرخد در آغوش زمین نفسههایش را به لحظه های در گذر میدوزد. میچرخاند پاهایش دامنش تنش دستهایش و موهایش را. شعر ملودی و صدای خواننده را […]
مهر ۶, ۱۳۹۸
_ نسیم چیست؟ _ بگذار به لغت نامه نگاهی بیندازم و دقیق بگویم: باد، بوی خوش، صبا، نفس، وزش باد خنک و آرام، بادملایم، هوای خنک، […]
شهریور ۸, ۱۳۹۸
فنجان قهوه را روی میز جابهجا میکند که روی برگههایش نریزد. لیوان آب ولرمی که یک قطره آبلیمو در آن چکانده است دستش میگیرد و یک […]
شهریور ۴, ۱۳۹۸
هر کلمه ای مضمونی دارد و البته کاربردی. تجربه از آن دست کلماتی است که قیمت هم می شود برایش تعیین کرد. تجربه عبارتست از آگاهی […]
شهریور ۳, ۱۳۹۸
_ خودکار را روی میز می گذارد و مداد را برمی دارد، با مداد راحت تر می تواند بنویسد. برای اینکه خودکار واضح بنویسد باید نوکش […]
شهریور ۲, ۱۳۹۸
نشسته بود و رویا می بافت. حس خوب و نه خوب هر دو در مسیرمدام جایشان را با هم عوض می کردند، گاهی وقت ها هر […]
مرداد ۳۱, ۱۳۹۸
_چه چیزی او را سر ذوق می آورد که بنویسد. چه چیزی می تواند حس نوشتن را در او بیدار کند طوری که کلمات برای آمدن […]